مجمع الذاکرین گلشن ولایت مشهد
تخصصی ترین جلسه آموزش مداحی به صورت ردیف خوانی
دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 14:57 ::  نويسنده : مهدی گلپایگانی

زآن طشت پر ز اشک خون در مقابلش

 

پیدا بود که زهر چه کرده است با دلش

 

مظلوم چون على و به مظلومیش گواه

 

 آنخانه نبى که بود در مقابلش

 

او حاصل نبوّت و بیداد دشمنان

 

 از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش

 

عمر حسن ز عمر على سخت تر گذشت

 

 تا آن که مرگ آمد و حل کرد مشکلش

 

از ورطه اى که بود کران تا کران ملال

 

 موجى زد و رساند، شهادت به ساحلش

 

هر مرد راست محرم دل همسرش، ولى

 

 غربت ببین که همسر او گشته قاتلش

 

از زهر، پاره پاره و از صبر، ریزریز

 

 قرآن برگ شهادت بود دلش

 

چشمش به لطف اوست «مؤیّد» که دم زند

 

 گاه از مصائب وى و گاه از فضایلش 

 

 

 

 

 

 

 

مهرت به کائنات برابر نمی شود

داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود

از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود

سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود

ظلمی که بر تو رفت ز بیداد اهل ظلم

بر صفحه خیال مصور نمی شود

تنها جنازه تو شد آماج تیر کین

یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود

بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن

مشمول این حدیث پیمبر نمی شود

فرمود دیده­ای که کند گریه بر حسن

آن دیده کور وارد محشر نمی شود

دارم امید بوسه قبر تو در بقیع

اما چه می­توان که میسر نمی­شود

با این ستم که بر تو و بر مدفنت رسید

ویران چرا بنای ستمگر نمی­شود

آن را چه دوستی است «موید » که دیده اش

از خون دل ز داغ حسن­ تر نمی­شود

 
شعر مصیبت
 
آرزوی زینبه با هزار غم و محن

که تو روز تشییع بشه بدن امام حسن

ای خدا تو مدینه غصه بی اندازه شد

بین اشک و آه بدن تشییع جنازه شد

عده ای مغیره خو تا که از راه اومدند

به جا آوردن گل، بدن رو با تیر زدن

از کفن خون می چکید قاسمش نگاه  می کرد

با چشمای پر ز خون عمو رو نگاه می کرد

جای شکرش باقیه زینب علی ندید

همه ماجرا رو گوشه خونه شنید

اما توی کربلا هر چی که شنیده بود

دید میون قتلگاه هر چی که ندیده بود

یکی با خنجر کین یکی شمشیر می زنه

یکی با نیزه و سنگ یکی با تیر می زنه



دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 14:56 ::  نويسنده : مهدی گلپایگانی

نوحه

ماه شمع خاک آقاست
وای بازم آقام تنهاست
اشک چشم شیعه - بارون بقیعه
آقا شدم دوباره بی قرار تو
دلم می خواد بیام کنار تو
چه سوت و کوره این مزار تو

 

 کریم و سفره دار طاهایی
همیشه تو غریب و تنهایی
غریب مادر حسن(4)

 


وای از این درد غربت
شد دل خون مرد غربت
آتیشه تو آهش – غم توی نگاهش
انگار داره فضای سینه می سوزه
آقا با زهر کینه می سوزه
براش دل مدینه می سوزه
حسین داره با گریه می خونه
دیگه برادرم نمی مونه
غریب مادر حسن(4)
دید از اون ضرب سیلی
شد یاس حیدر نیلی
توی کوچه آخر – شد عصای مادر
عمری به یاد مادرش عزاداره
با خاطرات کوچه بیماره
خودش دیده شکسته گوشواره
غروب غم تو چشمای خونش
رسیده لحظه های هجرونش
غریب مادر حسن(4)



دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:, :: 14:54 ::  نويسنده : مهدی گلپایگانی

روزه شو با بوسه به روی مهتاب ، افطار می کنه حیدر امشب


ستاره می باره از دل ابرا ، فاطمه شده مادر امشب

 

آئینة تمام نمای حُسنه ، اون ابتدا و انتهای حُسنه

دلیل داره اسم قشنگِ آقام ، آخه امام حسن خدای حُسنه

 

داره می گه فرشته ، تو شیدایی عالم

قربون اونکه نوشت ، اسمت و روی بالم

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

صفین معرکة رشادتای ، این دلاور پهلوونه

صدای ضجّة دشمن بلنده ، وقتایی که رجز می خونه

 

الله و اکبر از اون قد و قامت ، موج می زنه توی چشاش رشادت

وقتی شمشیر می چرخونه تو دستاش ، تو معرکه به پا می شه قیامت

 

فاتح جنگ و میدون ، کیه جز اشجع الناس

شاگرد رزم حیدر ، استاد رزم عباس

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

امشب داریم می ریم به خونه ای که ، شب و روز کرامت مقیمه

سر کشیدن به خونة یتیما ، کار اون آقای کریمه

 

چقدر داره دلم به اسمش عادت ، چقدر حسن حسن داره حلاوت

ازدحام می شه پشت در خونه ، وقتی که قرآن می کنه تلاوت

 

از بسکه دلربائه ، صدای آسمونیش

مدینه خاطره ها ، داره از مهربونیش

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

خدا گواهه تو تموم عالم ، زبونزد شده حلم و صبرت

قربون بال اون کبوترا که ، خاکی می شن کنار قبرت

 

می سازیم اون روزی که تو می دونی ، برای اون قبرای بی نشونی

یه گنبد طلایی مثل خورشید ،‌ با دو تا گلدستة‌ آسمونی

 

با این دلای عاشق ، برات ضریح می سازیم

تا قیام قیامت ، به آقائیت می نازیم

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

امشب منم گدای اون آقا که ، گدای دستاشه کرامت

امید دارم از آقامون بگیرم ، من برات دو تا زیارت

 

امشب شب اجابت دعائه ، یا شب پرکشید دلائه

مرغ دلم تو بین الحرمینِ صحن بقیع و صحن کربلائه

 

خدا می دونه دلم ، دیگه آروم نمی شه

تا که بغل نگیرم ، اون ضریح شش گوشه‌

 

 

سرود میلاد امام حسن مجتبی ع

از مشرق سعادت و نور ، خورشید دلها سر می زنه

قلبم به شوق نیمه نگاش ، سمت مدینه پر می زنه

 

افطار ، می کنه دلدار ، روزه ششو با بوسه به روی ماهش

با یه نگاهش ، برده دل از باباش

 

مادر ،‌ قنداقه در بر ، به روی آتیش می سوزونه اسپند

وقتی که لبخند ، می شینه رو لبهاش

 

ای بهشت من ، یا امام حسن ،‌ به خدا دلدادگیم از قدیمه

غم من چیه ، کم من چیه ، وقتی که آقام اینقده کریمه

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

الله و اکبر از یه نگاش ، از هیبت و غرور چشاش

وقتایی که رجز می خونه ، صفین می لرزه با نفساش

 

نوحه،‌ اوج شکوهه،‌ تکسوار عرصه های نبرده

دلیر و مرده ، ‌شبیه پیغمبر

 

آقام ، خدای حُسنه ، اون ابتدا و انتهای حُسنه

که با نگاهش ، کرده به پا محشر

 

روح عالمه ، عشق فاطمه ،‌ شاگرد امیر بدر و حنینه

ماه آسمون ، یل و پهلوون ، علمش به روی دوش حسینه



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

ضمن خوش آمد بر آن شدیم تا بتوانیم گامی در راه خدمت به فزهنگ ناب علوی و نوکری خادمین و مادحین اهل بیت برداریم. به امید ظهور یگانه منجی عالم بشریت
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جلسه مجمع الذاکرین گلشن ولایت مشهد و آدرس goolshanevelayat.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 29
بازدید کل : 49444
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


type='text/javascript' src='http://bahar22.com/ftp/hm/m.js'>